تفسیر اعداد فصل ۲۱
ب – ۱۰. مار برنجی (۲۱: ۱ – ۲۲: ۱)
۲۱: ۱-۳ پادشاه عراد در بخش جنوبی سرزمین موعود زندگی میکرد. او وقتی شنید که اسرائیلیان در صحرا اردو زدهاند و قصد حمله به سرزمین را دارند به آنها حمله کرد اما در منطقهای به نام حُرما (آیات ۱-۳) شکست خورد.
۲۱: ۴-۹ دریای سرخ (آیه ۴) به معنی خلیجی نیست که اسرائیلیان در طی فرار از مصر از آن عبور کردند بلکه بخشی از دریای سرخ است که به نام خلیج عقبه میشناسیم. راهی که به دریای سرخ میرفت، شاید نام جاده بوده و اسرائیلیان نمیتوانستند که این بار به خلیج عقبه بازگشته باشند.
بار دیگر مردم نسبت به وضعیت زندگی خود به شکایت پرداختند و اعتراض آنها منجر به این شد که خداوند مارهای سمی را در میان ایشان فرستاد. بسیاری مردند و بسیاری در حال مرگ بودند. در پاسخ به شفاعت موسی، خدا به او فرمان داد تا ماری برنزی از برنج بسازد و آن را به سر تیری بیاویزد. هر کس به آن نگاه کند از نیش مار نجات خواهد یافت. عیسی خداوند از این اتفاق برای تعلیم دادن نیقودیموس استفاده کرد و گفت که مسیح نیز باید به همین صورت بر تیری (صلیب) بلند کرده شود تا گناهکارانی که به او با ایمان بنگرند حیات جاودان بیابند (یوحنا ۳: ۱-۱۶).
بعدها این مار مبدل به سنگ لغزشی برای قوم شد و بالاخره در روزگار حزقیا نابود گردید (دوم پادشاهان ۱۸: ۴).
۲۱: ۱۰-۲۰ سفر فرزندان اسرائیل از کوه حور به دشتهای موآب امروزه دقیقا قابل پیگیری نیست اما نقاط توقف در اعداد ۲۱: ۱۰ تا ۲۲: ۱ فهرست شدهاند. کتاب «جنگهای خداوند» (آیه ۱۴) احتمالا ثبت تاریخی جنگهای اولیه اسرائیل بوده است اما دیگر در دسترس نمیباشد. در بئر)آیه ۱۶-۱۸) وقتی که شاهزادگان با عصاهایشان بیابان خشک را کندند خداوند به صورت معجزه وار آب تدارک میبیند.
۲۱: ۲۱-۲۶ وقتی اسرائیل به کشور اموریان میرسند از آنها اجازه عبور میخواهند اما به آنها اجازه داده نشد. در واقع سیحون، پادشاه اموریان، اعلام جنگ کرد اما از اسرائیل شکست خورد. خداوند این پادشاه را همانند فرعون سخت دل ساخت تا توسط قوم او شکست بخورند (تثنیه ۲: ۳۰). «شرارت اموریان» به کمال رسید و اسرائیل ابزاری شد در دست یهوه برای داوری آنها.
۲۱: ۲۷-۳۰ سرود موجود در آیات ۲۷-۳۰ که به صورت مثل ذکر میشد به نظر میرسد چنین میگوید: حشبون به تازگی توسط اموریها از موآبیها گرفته شده بود و اینجا حشبون به دست قوم اسرائیل افتاد. اگر آنانی که شهر موآب را گرفتند خودشان شکست خوردند پس موآب باید از نظر قدرت درجه سوم بوده باشد. همچنین این مثل سندی بود دال بر اینکه آن سرزمین در مالکیت کامل پادشاه اموریان سیحون بود و نه موآبیها. گفتن این حقیقت مهم بود چون اسرائیل اجازه نداشت از موآب سرزمینی بگیرد (تثنیه ۲: ۹).
۲۱: ۳۱ – ۲۲: ۱ تعیین مسیر دقیق اسرائیلیان کار مشکلی است. گفته میشود که آنها ابتدا از کوه هور به طرف شرق سپس به سمت شمال، خارج از مرزهای غربی ادوم، به رودخانه زارّد رسیدند. رودخانه را به سمت شرق بین ادوم و موآب دنبال کرده سپس به سمت شمال در امتداد مرزهای شرقی به اَرْنون رسیدند. بعد از آن به سمت غرب به شاهراه پادشاه رسیدند. سیحون پادشاه اموریان را شکست دادند سپس به شمال یورش برده عوج پادشاه باشان را شکست دادند. باشان مرتع غنیای بود در شرق اردن و شمال منطقهای که اسرائیل از اردن عبور میکرد تا وارد سرزمین شود. بعد از فتح باشان به دشتهای موآب برگشته و در مقابل اریحا اردو میزند (آیه ۱). این دشتها توسط اموریها از موآب گرفته شده بود (اعداد ۲۱: ۲۶) اما هنوز موآب خوانده میشد.